باسمه تعالی
در سال 1919 بعد از جنگ جهانی اول کشورهای پیروز (متفقین) تصمیم گرفتند سازمانی تاسیس کنند که بوسیله ی این سازمان از بروز جنگ جهانی دوم پیشگیری شود. سرانجام این کشورها با همکاری یکدیگر توانستند سازمان جامعه ی ملل را که اولین سازمان سیاسی بعد از جنگ جهانی اول بود را تاسیس کنند. هدف اصلی این سازمان جلوگیری از توسل به زور بود.
سازمان جامعه ی ملل به منظور اداره ی سرزمینهای جداشده از امپراتوری عثمانی و سرزمینهای مستعمره ی آلمان، نظامی را تاسیس کرد به نام نظام نمایندگی . استدلال کشورهای موسس سازمان جامعه ی ملل که منجر به تاسیس نظام نمایندگی شد این بود که: وظیفه ی مقدس تمدن ایجاب می کند کشورهای قدرتمند در اداره ی این سرزمینهای بدون حاکمیت ایفای نقش کنند. این استدلال در میثاق نامه ی جامعه ی ملل ذکر شد.
بر اساس نظام نمایندگی کشورهای فاقد حاکمیت به سه دسته تقسیم می شوند:
دسته ی اول: جزایر بدون سکنه و یا با سکنه ولی بدون نظام حکومتی
دسته ی دوم: سرزمینهای مستعمره ی آلمان و سایر مستعمرات
دسته ی سوم: سرزمینهای جدا شده از امپراتوری عثمانی
نحوه ی اداره این کشورها:
دسته ی اول: اداره ی این کشورها به کشورهای قدرتمند واگذار شد و از همان ابتدا هم قرار نبود اینها مستقل شوند. در واقع این کشورها ضمیمه ی کشورهای قدرتمند شدند.
دسته ی دوم: این کشورها هم توانایی مستقل شدن نداشتند و نیاز بود کشورهای قوی قیم آنها شوند تا هم این کشورها را اداره کنند و هم به آنها کمک کنند تا مستقل شوند. ولی در واقع کشورهای دسته ی دوم تبدیل به مستعمرات کشورهای قدرتمند شدند. این حالت تا دهه ی 60 ادامه داشت دهه ی 60 دهه ی استعمار ستیزی بود و بسیاری از این کشورها در این دهه به استقلال دست یافتند برخی مسالمت آمیز مثل بلژیک و برخی هم از طرق نبردهای خونین مثل الجزایر.
دسته ی سوم: فرق عمده ی کشورهای این دسته با دو دسته ی دیگر این بود که کشورها ی دسته ی سوم مستعمره نبودند لذا قرار شد کشورهای قدرتمند سرپرست این کشورها شوند و فقط حق ارائه ی مشاوره و کمک داشتند تا این کشورها بتوانند حاکمیت تشکیل دهند. به عبارت دیگر کشورهای قدرتمن حق اداره ی این کشورها را نداشتند. فلسطین هم جزء همین دسته بود .
حق انتخاب کشور سرپرست با کشورهای دسته ی سوم بود لذا فلسطین آمریکا را به عنوان سرپرست خود انتخاب کرد ولی با تلاشهای صهیونیستهای انگلیس و نیز استناد به اعلامیه ی بالفور، انگلیس سرپرست فلسطین شد.
اعلامیه ی بالفور در سال 1917 پس از پایان کنفرانس بین المللی صهیونیزم توسط هارتطل که یک صهیونیست افراطی بود صادر شد. در این اعلامیه آورده شده بود که: دولت انگلیس تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین را با نظر مثبت می نگرد. در واقع نطفه ی ایجاد اسرائیل در همین اعلامیه تشکیل شد. سر انجام در حکم قیمومت فلسطین دولت انگلیس به عنوان سرپرست تعیین شد که این سرپرست دو وظیفه ی متناقض داشت. یکی به استقلال رساندن فلسطین و دیگری ایجاد وطن ملی یهود در فلسطین. البته دولت انگلیس در پاسخ به این تناقض اعلام کرد که: وطن ملی کشور نیست تا دو کشور در یک جا باشند بلکه وطن ملی جایی است در گوشه ای از فلسطین که یهودیان در آن زندگی می کنند و دولت انگلیس هم ملزم به ایجاد این وطن است.